حرفهای خود مونی

اعتراف می کنم بزرگترین لذت دوران بچگی من این بود که روزهای بارونی تو راه مدرسه

با او چکمه طوسی پلاستیکی که تا زیر زانوم بود مثل خل ها از جاهایی رد می شدم که آب جمع شده

و وقتی قابلیت چکمه هام رو می دیدم که تا عمق زیاد هم پام خیس نمیشه کلی کیف می کردم !


 حس ماشین شاسی بلند بهم دست می داد ….....!!!!!!

نوشته شده در یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:,ساعت 7:41 توسط علی صاحبی|


آخرين مطالب
» جماعت عاشق
» اعتراف...
» عکسایی که شاید تا حالا ندیده باشی....
» از صمیم قلب ...
» خيلي ها دلت رو بشكنن و تو فقط سكوت كني
» یخچال گرایی
» (شکسپیر)
» سنگ قبر...
» سلطان قلب ها
» يه كم بخند....
» آخرین جملات افراد مختلف قبل از مرگ
» پرسشنامه ای که در جهان آخرت باید پر کنید!!!
» مگس قندپرست
» دستان پاک
» آدم
» ثریا...
» بدون شرح...
» باز امتحانا شروع شد...
» موبایل...
» ما...
» زبان پارسی....!!؟؟
» تشبیه
» به سلامتی
» ناشناس
» توصیه به استادو دانشجو-(نامه ابراهام لینکن به معلم پسرش)
» آموخته ام که
» ایمان تو...
» به همین سادگی....
» رفتن
» برگ باران خورده
» یک ورق از سرنوشت من بخوان
» عاشقم باش
» بیصدا اما دلخراش
» خاطراتی خواندنی از یک پزشک
» طنز دوست دختر چيست؟
» فروهر...
» درسی بیاد ماندنی از دونده ای که آخر شد
» این متن را دو بار بخوانید
» نامه ای از طرف خدا....
» انشای کودکانه ...
» از کتاب شاهزاده کوچولو
» راه...

Design By : Pichak